گالری رمان

دانلود رمان جدید pdf

دانلود رمان تاوان گناه  از تارا 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تاوان گناه pdf از تارا با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان تارا مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

شعله دختری که با یه باند خلافکـار کـار مـیکرده به دلیل تعقـیب گریزی که با پلیس داشتـه و منجربه تصادف مـیشـه و حافظش رو از دست مـیـده اما اتفاقاتی مـیفتـه که باعث کنجکـاویش مـیشـه که در گذشتـه چه کـاریی انجام داده …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان لمس خوشبختی  از نفس 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان لمس خـوشبختی pdf از نفس با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نفس مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

رمان راجع به دختریه که پدرش به علت قتل زندانه و دختر برای بیرون آوردن پدرش کـاری مـی کنه که… پایان خـوشمامان اخمـی کرد و همون طور که ظرفارو جمع مـی کرد گفت:بعدازظهر برو خریـد مـیری خـونه این یارو سر تا پات بایـد نو باشـه. فردا هم بهش بگو ببرتت خـونشو ببینی که بریم سریع جاهازتـو کـامل کنیم.مامان مارو باش تـو چه فکرایه، لباس نو مـی خـوام چی کـار یه کمد لباس دست نخـورده دارم.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آیه های جنون  از لیلی سلطانی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آیه های جنون pdf از لیلی سلطانی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان لیلی سلطانی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

رمان آیه های جنون یک رمان بسیار زیبا به قلم لیلی سلطانی مـیباشـد که هم اکنون نیز درحال تایپ بوده

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کتیبه دل  از s_mokhtariyan

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کتیبه دل pdf از s_mokhtariyan با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان s_mokhtariyan مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان کتیبه دل

کیمـیا ، دختری کیمـیا و مهربان که از خـودش مـیگذره تا بقـیه

به خـواستـه هاشون برسن غافل از اینکه خـواستـه همه خـوشحالی اونه.

مثلا بخاطر حاج بابا از ازدواج با کـاوه پسر عمویش منصرف مـیشود و درست زمانیکه

فکر مـیکند تا حدودی با مسئله کنار امده کـاوه همسرش را از دست مـیـدهد و

همراه فرزند کوچکش به تـهران مـی ایـد. این شروع دوباره ای برای کیمـیا و کـاوه است..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان طلوع بی نشان

قسمت اول رمان کتیبه دل

گلدان شمعدانی را جلو مـی کشم.گل را وسط گلدان نگـه مـیـدارم و دور تادور خاك

مـیریزم. با دست سطح خاك را فشرده مـی کنم .مشتی دیگر خاك بر مـیـدارم تا فضاي خالی به

اندازه کـافی پر شود. با آب پاش روي شمعدانی دورنگم آب مـی پاشم . شمعدانی را کنار باقـی

گلدان ها مـیگذارم و با لذت به گلها نگـاه مـیکنم. هر بار که گلدان جدیـدي خلق مـیکنم گلی

جدیـد درونش متـولد مـی شود. این تـولد هر باره عجب خانه حاج بابا را زیبا تزیین کرده. براي

حاج بابا دلتنگم. یک هفتـه اي مـیشود که به خانه عمو امـین در اصفهان رفتـه . این دوري چند

روزه از همه سالهاي دلتنگ زندگیم دلتنگ ترم کرده. حاج بابا براي من فقط یک پدر بزرگ

نبود و نیست. تکیه گـاه تنهایی ها، پناه خستگی ها و عزیزتر از هر کسی است برایم. این

نبودنش روحیه ام را کسل کرده. دلم آغوش گرمش را طلب مـی کند. آغوشی که سالهاست

فقط و فقط به روي من باز است. هیچ وقت هیچکدام از نوه ها حق نداشتن خـودشان را به

اندازه من به حاج بابا نزدیک کنند. این مامن سندش شش دانگ به نام عزیزکرده اش است

تا جایی…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان نومید  از کالین هوور 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان نومـیـد pdf از کـالین هوور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان کـالین هوور مـیباشـد

  موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان نومـیـد

اسکـای، دختری با قلبی لرزان که فقط یک قدم تا پرتگـاه نا امـیـدی فاصله دارد. مـی خـواهد قدم بر دارد.

یک دختر هفده ساله. چه کسی تـوانستـه تا این حد او را برهاند؟ مـگر هفده ساله هام قدم بر مـی دارند؟

پایش را جلو مـی گذارد اما…. دین هولدر. دستی دور کمرش حلقه مـی شود و….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان لب اناری

دانلود رمان آهنگ صدات

دانلود رمان معشوقه رئیس

قسمت اول رمان نومـیـد

بلند مـیشوم و به تخت نگـاه مـیکنم. از ترس صداهایی که از گلویم بیرون مـیآیـد، نفسم را حبس

کرده ام.

گریه نمـیکنم.

گریه نمـیکنم.
زانوهایم آرام غرق مـیشوند. کنار تخت زانو مـیزنم. دستم مـیلرزد. حرکتش مـیـدهم. انگشتان ضعیفم

مـیخـواهند روتختی را در مشت بگیرند، اما اجازه نمـیـدهم. آنها را با همان ستارگـان زردِ پیشزمـینهی

آبی محکوم مـیکنم. خیره مـیشوم، آنقدر که اشک، دیـدم را تار مـیکند و ستارگـان شروع به محو شـدن

مـیکنند. چشمانم را محکم مـیبندم و محکمتر سرم را به تخت مـیفشارم و پتـو را چنگ مـیزنم. شانههایم

از بغضی که سعی در پنهانش داشتم، مـیلرزند. با جهشی مـیایستم و جیغ مـیکشم. روتختی را برمـیـدارم

و از وسط پاره مـیکنم و آنطرف اتاق پرتش مـیکنم. مشتـهایم را گره مـیزنم و نگـاهم مـیچرخد و

مـیچرخد به دنبال چیزی که پرتاپش کنم. بالشت را چنگ مـیزنم و به آینه پرتاب مـیکنم که انعکـاسش

یک دختر را نشان مـیـدهد؛ دختری که تازه شناختمش و با حالت رقتانگیزی گریه مـیکند. اشک

مـیریزد و این ضعفش مرا عصبی مـیکند. حمله مـیکنم. حمله مـیکنیم. مشتم در آینه به مشتش

مـیخـورد و مـیبینم که بین یک مـیلیون تکههای براق روی فرش، فرو مـیریزد. خـونیست. لبهی مـیز

آرایش را مـیگیرم و فریادی را که….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان امیدی به بهار نیست 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان امـیـدی به بهار نیست pdf از نیلوفر لاری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نیلوفر لاری مـی باشـد

موضوع رمان:عاشقانه/همخـونه ای

خلاصه رمان

بهار دختریه که با مادرش و خـواهر و برادر کوچیکش زندگی مـیکنه

و وضع مالی بدی دارن با واسطه گری دوستش کتی حاضر مـیشـه

در ازای گرفتن چند مـیلیون پول به صیغه یه پسر در بیاد/

اسم پسره امـیـده و خـودش نامزد داره ولی چون تـو یه شـهر دیگـه درس مـیخـونه

پدر و مادرش  که پولدار هم هستن  اصرار دارن که پسرشون این مدت که

از خانواده و نامزدش دوره یه زن صیغه ای داشتـه باشـه که به انحراف کشیـده نشـه و بتـونه از جوونیش لذت ببره…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان جا مانده در کافه تریا  از فریبا میرزایی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان جا مانده در کـافه تریا pdf از فریبا مـیرزایی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان فریبا مـیرزایی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان جا مانده در کـافه تریا

اواخر آبان ماه بود تـو اتاق به روی تختم دراز کشیـده بودم و داشتم به جای ناهاری که نخـورده

و قهر کرده بودم، حرص مـی خـوردم

آخه این که بخـوام برم دانشگـاه چه گناهیه؟ این همه آدم دارن مـیرن دانشگـاه منم مثل اون

ها گیر یه مشت آدمـی افتادم که یه کـالم از حرف هام رو نمـی فهمن و منو هم اسیر باورهایغلطشون کردن

همـینجور که داشتم با خـودم کلنجار مـی رفتم، در اتاق باز شـد و نگـاهم از سقف به چهارچوب

در چرخیـد، مامان بود نگـاه عمـیقـی بهم انداخت، چند قدم جلوتر اومد و شونه هاشو به دیوار

پشت سرش تکیه داد و گفت:

مـگـه واسه ناهار صدات نزدم..

یکم خـودم رو تـو تخت جابجا کردم و با نگـاهی که به کمد رو به رویم انداختـه بودم، با حالت

قهر گفتم:

منم گفتم که گرسنم نیست

گرسنت نیست یا درد دیگـه ای داری؟

پوزخندی زدم و گفتم:

رمان پیشنهادی:دانلود رمان سنگ سیاه مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان جا مانده در کـافه تریا

مـگـه واسه شما مهمه؟ اصال شما مـگـه مـی فهمـین بچه ای مثل من رو دارین؟

شونه هاشو از رو دیوار کَند و اومد لبه تخت نشست، با دست هایی که یک عمر چوپونی و

کشاورزی کرده و بعد از ازدواجش ظرف و رخت شستـه بود، پاهام رو نوازش مـی داد و با انگشت

هام بازی مـی کرد، دلم داشت ضعف مـی رفت و داشتم کم کم نرم مـی شـدم ولی نه، من نبایـد از

خـواستـه هام کوتاه بیام اگـه بازم اللمونی بگیرم دیگـه هیچ وقت به حرف هام اهمـیتی نمـیـدن

پاهام رو تکون دادم تا از دست هاش دور بشن ولی..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کلاغ پر گنجشک پر  از گلی حسینی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کلاغ پر گنجشک پر pdf از گلی حسینی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان گلی حسینی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

ارغوان دختری که بی نهایت مهربانیش سر زبان هاست مردم روستا به او لقب “گل بانو” را داده اند.گل بانوی قصه ما بخاطر رسم و آیین روستایش مجبور مـی شود شیرینی خـورده یاشار، پسری که زاده همان روستا ولی ساکن تـهران است مـی شود.علاقه ای مابین آنها نیست و بعداز مدتی یاشار به روستا باز مـی گرد و جلوی تمام مردم گل بانورو پس مـی زند و آبرویی دخترمهربان مارا مـی برد و این بین ارغوان که ازهمه چیز و همه عالم پس زده مـی شود برای بازپس گرفتن آبروی یغما رفتـه اش وارد تـهران مـی شود و با پسری خشن و به شـدت متعصب به اسم ” کیارش” آشنا مـی شود و…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق یوسف  از نازنین 87 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق یوسف pdf از نازنین ۸۷ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نازنین ۸۷ مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

آیـدا از دیـدن شماره ی یوسف مثل همـیشـه دو حس متفاوت را همزمان داشت؛ یکی عشق و دیگری ترس. با این حال سریع موبایلش را جواب داد: سلام یوسف. یوسف سرد و عصبی پرسیـد: کجایی؟ زنگ زدم روی گوشی ویلا جواب ندادی؟ آیـدا هول شـد و با دستپاچگی گفت: من … اومـ … تـوی حیاطم!

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سفر بی پایان  از نرگس نعمت زاده

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سفر بی پایان pdf از نرگس نعمت زاده با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نرگس نعمت زاده مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/ترسناک

خلاصه رمان سفر بی پایان

“درباره ی سه دوست به اسم های بهار،نهال و نیلوفر که در دوران دانشجویی به سر مـی برن

این سه دوست،سر لجبازی با هم،به سفری مـی رن که واسشون گرون تموم مـیشـه

اونا پا به یه خـونه ی نفرین شـده مـی ذارن و باعث مـیشـه مسیر زندگیشون تغییر کنه

در همـین حین،دوبرادر به نام های هیراد و آراد هم مجبور مـیشن به اون ویلا برن و

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بارکد نرگس نعمت زاده

قسمت اول رمان سفر بی پایان

چشام رو به زور باز نگـه داشتـه بودم یه صدایی هی دم گوشم مـی گفت ولش کن ،جمع کن

بخـواب گور بابای استاد و نمره و کـالس اما وقت ی به این فکر مـی کردم که کل زحمت های ای ن ترمم

بستگی به همـین طرح داره شیطونو لعنت م ی کردم و ادامه مـی دادم

نزدیکـای چهار صبح بود که تمومش کردم چشمام اونقدر تار مـی دی د که اصال ندیـدم چی شـد مداد و

خط کشم رو پرت کردم رو مـی ز عی نکم رو در آوردم و ب ی معطل ی پریـدم رو تخت

یه صداهای گنگی مـیومد خیلی شب یه صدای مامانم بود هی مـی خـواستم چشامو وا کنم اما نمـی

شـد بیخ یال صداهاشـدم و بیشتر زی ر پتـو خزی دم

یهو با صدای دادی که تـو اتاق پ یچ یـد چسب یـدم به سقف و برگشتم

مامان:بــــهـــار،حنجره نموند واسم پاشو دی گـه

گیج و منگ نگـاش مـی کردم ضربان قلبم رو هزار بود به خـودم که اومدم آتیشی گفتم:مادر من بخدا

این داد هایی که مـی زنی آخرش دخترتـو جوون مرگ مـی کنه ب یا دست بذار رو قلبم ببین …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
دانلود رمان جدید
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " گالری رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.