دانلود رمان راز شاهزاده شهر جادو   از ami74 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان راز شاهزاده شـهر جادو  pdf از ami74 با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ami74 مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان راز شاهزاده شـهر جادو

همه چیز چند ماه بعد از تـولد ۱۸ سالگی نگین شروع مـیشـه! تـوی یه روز عادی و

آفتابی مثل تمام روزهای دیگـه وقتی که داره از دانشگـاه بر مـیگرده نزدیک خـونه پسر بچه ی

خـوشگل و نازی رو مـیبینه که تک و تنها تـو کوچه ایستاده ..آشنایی با این پسر بچه زندگیه

دختر داستان مارو از این رو به اون رو مـیکنه و باعث تغییراتی تـو زندگیش مـیشـه که هیچ وقت حتی فکرشم نمـیکرده…

دانلود رمان کل کلای منو غزل مسیحه زادخـو

متن اول رمان راز شاهزاده شـهر جادو

وای خداجون چقدر خستـه شـدمو خـوابم مـیاد”

دیشب تا نزدیکـای صبح بیـدار بودم و درس مـیخـوندم.

خدارو شکر که حداقل امتحانمو خراب نکردم و

گرنه این همه زحمت بی نتیجه مـیموند!

دست روی دلم گذاشتم” دیگـه کم کم داشتم از گشنگی مـیمردم.

صبح خـواب موندمو حتی صبحونه هم نخـوردم .

یعنی بابا بزرگ برای ناهار چی درست کرده؟امروز نوبت بابا بزرگـه که غذا

بپزه.زودتر برم خـونه تا روده بزرگـه روده کوچیکرو نخـورده.

وارد کوچمون شـدم”خـوبیه دانشگـام این بود که خیلی به خـونمون نزدیک بود.

تـوی کوچه رو نگـاه کردم” هیچ کسی نبود و

حتی پرنده هم پر نمـیزد!از سوت و کوریش تعجب کردم.

چرا امروز انقدر کوچه خلوتـه؟!با بیخیالی شونه هامو باال انداختمو

به طرف در خـونمون حرکت کردمو وقتی بهش رسیـدم

دستمو روی زنگ گذاشتمو فشار دادم.

چند دقـیقه گذشت ولی کسی درو باز نکرد.چرا پس کسی درو باز نمـیکنه؟

شایـدخـوابه یا شایـدم رفتـه بیرون چیزی بخره.

کلیـد و از کیفم در آوردمو انداختم به درو باهاش

داشتم درو باز مـیکردم که یه دفع از پشت سرم

صدای افتادن چیزی اونم با شـدت زیاد بلند شـد!

برگشتم تا ببینم که صدای چی بوده

 

 

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان