دانلود رمان بحران زده  از سهیلا زاهدی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بحران زده pdf از سهیلا زاهدی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سهیلا زاهدی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان بحران زده

داستانی اجتماعی از واقعیت‌ها و دروغ‌های مجازی و زندگی‌حال تاوان‌هایی که قصد ضربه زدن

برای خیال پوچ خـود دارند. دروغ باشـد یا واقعیت ما یک‌دیگر را در خیابان دیـدار خـواهیم کرد و

بدون شناخت از یک‌دیگر دور خـواهیم شـد و این معنای واقعی نشناختن‌ها هست.

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان خط و نشان

دانلود رمان عشق معلم سهیلا زاهدی

قسمت اول رمان بحران زده

همونطور که هویج نارنجی رنگ بزرگ تـوی دستش رو گـاز مـیزد کنارم روی

تخت نشست. با شیطنت چشمهای قهوهای رنگش رو بهم دوخت و گفت:

اگـه بهت عکس یک نفر رو نشون بدم به نظرت مـیتـونی بشناسیش؟!

َابروی راستم باال پریـد و مشکوک نگـاهش کردم که موبایل صورتی رنگش رو

از جیب شلوار جینش بیرون آورد و بعد از چند ثانیه جلوی صورتم گرفتش.

با دیـدنش قلبم پر از هیجان شـد. لپهایم گر گرفتن و دقـیق شـدم روی

چشمهای مشکی رنگش. چقدر دلتنگ این چشمها بودم. سقلمهای که عاطفه

بهم زد من رو از بحر نگـاه مشکیش بیرون آورد.

قلبم کش اومد و با عجز نالیـدم:

آره!

چشمهاش گرد شـدن و تندتند پلک زد. انگـار باورش نمـیشـد. دستی به صورت

گر گرفتـهم کشیـدم و از جام بلند شـدم.

حتی دیـدن عکسهاش هم حال من رو دگرگون مـیکرد تمام ترسم از روزی

بود که مبادا از نزدیک ببینمش و پس بیوفتم.

صدای شوکهش زیر گوشم پیچیـد:

از کجا مـیشناسیش؟

دوباره گوشـهی َابروم تیز باال پریـد. اگـه نمـیشناختش پس چطوری عکسش رو

داشت؟

حرفی نزدم و نگـاه گذرایی به اتاقم انداختم؛ ست اتاقم بنفش و سفیـد بود. با

دیـدن کولهی مشکی رنگم روی تخت آهی کشیـدم و سمت کمدم رفتم. تنها

راه فرار از

زیر جواب پس دادن …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان